10 اردیبهشت ماه مصادف با اخراج پرتغالی ها از تنگه هرمز و آب های جنوبی ایران بیش از 10 سال است که روز ملی خلیج فارس نامیده می شود. خلیج فارس آبراهی پراهمیت در آسیای غربی و منطقه خاورمیانه است که نام آن همواره مورد اختلاف بین ایران و کشورهای عربی منطقه بوده است. فراق از اسناد متعدد تاریخی بر پارسی بودن نام این آبراه، اشاره به سفرنامه های بجا مانده از اروپائیانی که به ایران و مشرق زمین سفر کرده اند سند معتبریست بر صحیح بودن نام این خلیج همیشه پارسی.
اهمیت و جایگاه خلیج فارس
خلیج فارس از روزگاران گذشته به عنوان حلقه ارتباطی دو تمدن بینالنهرین و سند در باختر از اهمیت بالایی برخوردار بود. از سالهای دور تا به امروز خلیج فارس به دلایل جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی، نظامی و … مورد توجه جهانیان بوده و هست.
پیوند ۳ قاره آسیا، آفریقا و اروپا خلیج فارس را از لحاظ اهمیت به جایگاهی رسانده است که برای کشورهای پیرامونش به خصوص ایران همواره با دردسرهایی همراه بوده است. برای مثال حضور پرتغالیها به امید گشودن راه جدیدی به سوی خاورزمین از طریق دور زدن آفریقا بار دیگر باعث شد که خلیج فارس مورد توجه قرار گیرد.
البته این توجه سلطهطلبانه بود و پای بیگانگان را به این منطقه باز کرد و باعث شد که بیگانگان پس از سفرهای طولانی با جیبهای انباشته از ثروت غارت شده از خاور به باختر بار سفر ببندند. در روزهایی که پرتغالیها برای آرزوهای دیرینه خود (سلطه بر خلیج فارس) تلاش میکردند، با اینکه این منطقه رونق گذشته خود را نداشت اما همچنان در میان دیگر نقاط همتراز به شکلی عجیب خودنمایی میکرد.
در حال حاضر نیز همه ما میدانیم که خلیج فارس به عنوان گلوگاه حساس و حیاتی ایران همچنان در تحرکات سیاسی و اقتصادی نقشی ارزنده و فعال ایفا میکند. البته این منطقه به غیر از موارد سیاسی و اقتصادی برای گردشگران نیز از جذابیتهای بالایی برخوردار است و سالانه تعداد زیادی از علاقهمندان به سفر، این منطقه را برای تجربههای جدید انتخاب میکنند.
پیشینه تاریخی نام خلیج فارس
همانطور که گفته شد اهمیت این منطقه باعث شد سفرنامهنویسان اروپایی از زمان صفویه به بعد با حضور در خلیج فارس تجربههای خود را در قالبهایی چون انجام ماموریت تجاری، اداری، نظامی و در آخر سفر یادداشت و ارائه کنند.
از شناختهشدهترین افرادی که در سفرنامههای خود به خلیج فارس اشاره کردهاند و در مورد این منطقه مطالب زیادی را در اختیار خوانندگان قرار دادهاند میتوان به « لودویکو دی وارتما»، «پدرو تکسیرا»، «مارکوپولو» و «کلاویخو» اشاره کرد.
لودویکو دی وارتما در بین افرادی که به ایران سفر کردهاند یک استثناست؛ سفر او به خلیج فارس به قبل از سلطه پرتغالیها بر این منطقه مربوط میشود. سفر وارتما به خلیج فارس از مسقط آغاز شده و او در راه رسیدن به هرمز از نزدیک شاهد تلاش صیادان مروارید و چگونگی کار آنها بوده است. هرمز از نظر وارتما شهری زیبا و ثروتمند تلقی میشد که تنها کمبود آب و غذا در جزیره از نواقص محسوب میشد.
پدرو تکسیرا از دیگر ماجراجویانی بود که ۳ بار به ایران سفر کرد. اولین سفر پدرو به خلیج فارس با آغاز حکومت شاهعباس اول همزمان شد و در این سفر نیز شروع به یادگیری زبان فارسی کرد. پدرو در شرحی از سومین سفرش به خلیج فارس وضعیت نابسامان این منطقه را به اطلاع میرساند.
مارکوپولو نیز در سفرنامه خود جزیره هرمز را محلی برای مبادلات تجاری معرفی کرده و به شرایط خاص خلیج فارس نیز اشاره میکند. او در سفرنامه خود نوشته «شرایط خاص خلیج فارس از دوران قدیم مورد توجه تجار، سوداگران و جهانگشایان قرار گرفته و از طریق همین شاهراه آبی بوده است که کالاها ازجمله سنگهای قیمتی، مروارید، منسوجات زربفت، عاج و کالاهای دیگر مبادله میشده».
انعکاس نام دریای پارس در سفرنامه اروپاییان
کلاویخو سیاح و سفیر اسپانیایی نیز ازجمله سیاحان قبل از روزگار صفویه است که از طرف دربار اسپانیا، جهت سفر به ایران انتخاب شده بود. او در سفرنامهاش به کشتیهای تجاری خلیج فارس و چگونگی نقل و انتقال کالا اشاره میکند و مینویسد، «همه کشتیهایی که در خلیج فارس هستند از الوار ساخته میشوند، بدون آنکه در آنها میخ آهنی به کار رود. بهجای آن میخ چوبی استعمال میکنند و نیز تخته را دم چلچلهوار در هم میکنند تا استوار و محکم شود و از هم نگسلد. اگر آنها را به این طریق نمیساختند یعنی میخ آهنی به کار میبردند بیدرنگ از اثر سنگهای آهنربایی که در ژرفای دریاست، جدا میشد و کشتی متلاشی میگشت. این کشتیها مروارید به شهر هرمز میآورند تا در آنجا آنها را پرداخت کرده و سوراخ کنند و با این کشتیها، یاقوت که بهترین نوع آن فقط در چین یافت و همچنین ادویه، آورده میشود».
از دیگر افرادی که سفرنامهاش به ایران اهمیت بالایی دارد و از منابع معتبر محسوب میشود میتوان به «دن گارسیا دسیلوا تروا» سفیر اسپانیا در دربار شاه عباس اول اشاره کرد.
تروا در سفرنامه خود به وضع جغرافیای خلیج فارس اشاره میکند و مینویسد، «این خلیج از جایی که مصبش بسیار تنگ است، یعنی بین دماغه رأسالمسندام و ساحل مقابل موغستان، به سوی مغرب و جنوب غربی گسترده میشود و تا نیالو که پنجاه فرسنگ آنسوتر قرار گرفته است لنگرگاهی بزرگ را در طول جزیره قشم تشکیل میدهد و پس از آن تا بصره و سپس تا مصب رود فرات بیشتر به طرف مغرب و شمال غربی کشیده میشود. در وسط خلیج، که در ازای آن خیلی بیشتر از پهنای آن است، جزیره حاصلخیز بحرین قرار دارد و به سبب مرواریدهای گرانبهایی که در سواحلش صید میشود، در سراسر مشرق زمین نامآور است».
در نهایت میتوان گفت که با ورود گسترده اروپائیان به شرق، نخستین توصیفات جغرافیایی از منطقه خلیج فارس آغاز شد و عصر جدیدی در اکتشافات علمی و جغرافیایی به وجود آمد. نوشتهها و سفرنامههای اروپائیان در دوران اولیه حضورشان در شرق از جمله مهمترین اسناد باقیمانده در مورد اسامی و اماکن جغرافیایی است. بنابراین تفحص در سفرنامههای بسیاری که امروزه در اختیار ما قرار دارد یکی از مهمترین منابع برای شناخت واقعیت آن روزگاران است.
ایسنا