حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی ملقب به فردوسی (توس 940 – توس 1020/1025) شاعر پارسی گو و یکی از بزرگترین حماسه سرایان جهان بود. او را به عنوان نویسنده شاهنامه (کتاب شاهان)، حماسه ملی پرسیا (ایران کنونی) و بزرگترین حماسه ای که تا کنون توسط یک نویسنده نوشته شده، می شناسند. او مهمترین نویسنده پارسی و یکی از مشهورترین نویسندگان ادبیات جهان نیز هست. به او لقب «حکیم سخن» داده شده است.
او از خانواده ای ثروتمند، از اعیان زمین دار (دهقان) بود. او بیشتر عمر خود را در منطقه خراسان بزرگ گذراند که سه استان شرقی ایران امروزی را در بر می گرفت و به سمرقند و بخارا (ازبکستان امروزی)، بخشی از تاجیکستان و بخش غربی افغانستان می رسید. او از سرزمین خود کوچ کرد و در بلخ، غازی و نواحی شمال رود آمودریا مستقر شد.
فردوسی خلوص زبان پارسی که آثارش را به آن مینوشت حفظ کرد و اگرچه مسلمان بود، اما آداب و رسوم و زبان مادری خود را تغییر نداد. بهویژه که در آن زمان دهقانها سنتهای شفاهی، افسانه ها و اسطورههای کهن و فرهنگ ملی ایرانی را با دقت بیشتری نسبت به مردم عادی حفظ می کردند. فردوسی توانست از این شرایط استفاده کند و حماسه خود را گسترش دهد و یادگاری ادبی از آنچه احساس می کرد در حال از دست رفتن است بیافریند. او کار حماسه سرایان نسل های پیشین دربار سامانیان و دقیکی شاعر زرتشتی که صاحب اثری ناتمام است را ادامه داد. شاهنامه که تعداد ابیات آن به ۶۰۰۰۰ می رسد، طولانی ترین حماسه ادبی پس از مهابهاراتا است.
کار نگارش اسطوره ها، افسانه ها، تاریخ، فرهنگ و گذشته ی ایران در این اثر حماسی ۳۰ سال از زندگی او را گرفت، به طوری که از وظایف زمین داری خود غفلت نمود و مجبور به فروش بیشتر زمین هایش شد. در زمان تکمیل شاهنامه در حدود سال ۱۰۱۰، سلسله سامانیان توسط غزنویان که از نظر اصالت و زبان هیچ شباهتی با سلسله قبلی خود نداشتند، سرنگون شده بود.
غزنویان از مردمان ترک آسیای میانه با زبان و فرهنگ ترکی بودند. هنگامی که فردوسی در دربار سلطان محمود غزنوی حاضر شد، استقبال چندانی از وی نشد، زیرا او سلسله و گذشته ای بیگانه را می ستود که از نظر سیاسی پسندیده نبود. قهرمان شاهنامه رستم، یک پارسی نجیب بود در حالیکه سلطان اصالت چندانی نداشت و نمی توانست با او در اصل و نسب، آداب و رسوم و زبان رقابت کند. علاوه بر این، تورانیان (ترک های آسیای مرکزی) نقش خوبی در شاهنامه نداشتند و با اینکه سلطان محمود ۱ دینار طلا به ازای هر بیت به فردوسی وعده داده بود (در مجموع ۶۰۰۰۰ سکه طلا)، اما تنها به دادن یک سکه نقره بسنده کرد. شاعر که آزرده خاطر شده بود، قصر را ترک کرد و طبق روایتی، دستمزد خود را به حمام و شربت داد.
شاید دلیل واقعی رد این اثر اختلافات مذهبی فردوسی و محمود اهل سنت و عدم درک حاکم از ادبیات بوده است. فردوسی در شاهنامه فضای زیادی را به توصیف اندیشه، فرهنگ، سنتها و جشنهای زرتشتی اختصاص داده، در حالی که از اسلام نامی نبرده است. تنها در آخرین فصل شاهنامه که فردوسی پایان امپراتوری ساسانی را به تصویر می کشد، در نامه رستم فرخزاد به برادرش قبل از جنگ کادش، ابیاتی وجود دارد که توضیح می دهد پس از استیلای اعراب و متعاقب آن اسلامی شدن، چه چیزی در انتظار ایران است. بر اساس افسانه، فردوسی به دلیل این ابیات انتقادی، اما در درجه اول به دلیل مذهب شیعه اش، از دفن در قبرستان اسلامی زادگاهش محروم شد. به گفته نظا%