همای سعادت یا مرغ سعادت جایگاه ویژه ای در ادبیات و فرهنگ ایران زمین دارد و مشهور است که سایه اش بر سر هر که بیفتد، به خوشبختی، سعادت و کامیابی خواهد رسید. به همین دلیل نقش هما در بسیاری از سرستون های تخت جمشید وجود دارد و اشعار بسیاری در ادبیات پارسی سروده شده اند که هما نقشی اساسی در آنها دارد. هما در اصل پرنده ای استخوان خوار است، و از آنجا که زرتشتیان اجساد خود را در دخمه ها قرار می دادند، به اعتقاد آنها، اگر هما به سراغ جسدی می رفت آن فرد در عالم جاودان سعادتمند می شد.
هما چگونه پرنده ای است؟
همای سعادت یا هما در واقعیت نوعی لاشخور اسـت کـه فقط استخوان می خورد و بخاطر تغذیه خاص این پرنده بـه آن «استخوان خوار» هم لقب می دهند. این کرکس یکی از بزرگترین جثهها را در بین پرندگان داراست و در کوههای مرتفع آفریقا، جنوب اروپا و آسیا، از جمله ایران زندگی میکند. نام علمی هما Gypaetus Barbatus و در انگلیسی به آن Bearded vulture یا کرکس ریشو می نامند. هما کـه در حال حاضر جزو پرندههاي حمایت شده در ایران اسـت، اغلب در ارتفاعات مناطق کوهستانی پرواز می کند.
۸۰ درصد از رژیم غذایی این پرنده را استخوان و مغز استخوان تشکیل داده اسـت. این استخوان خوار برخلاف دیگر کرکس ها بلافاصله بر پيکر حیوانات ظاهر نمی شود و بـه خوردن گوشت و لاشه آن ها هم علاقهاي ندارد. هما صبر می کند تا بقیه کرکسها و حیوانات لاشهخوار از لاشه دور شوند، سپس با کمک منقار خود، تکهاي از استخوان را جدا کرده، بـه همراه استخوان بـه آسمان پرواز می کند و با توقف در بالای صخره ای استخوان را روی سنگ رها می کند تا استخوان شکسته و بـه قطعات کوچکتر خرد شود. سپس استخوان ها را درسته میبلعد. هما از لاکپشت و مارمولکهاي کوچک هم تغذیه میکند.
کرکس ریشدار در رنگهاي مختلف از سفید خالص تا نارنجی مایل به قرمز در جهان وجود دارد. خاکهاي حاوی اکسید آهن روی این پرنده باعث می شود تا ظاهری هولناک و وحشتناک بخود بگیرد. هما با چنگال خود خاک حاوی اکسید آهن را بر میدارد و بـه مدت یک ساعت آن را روی پر و بالش میمالد تا مطمئن شود کـه بـه رنگ نارنجی آتشین تبدیل شده تا ظاهری هولناک به خود بگیرد.
جایگاه همای سعادت در ادبیات پارسی
هما جایگاه ویژه ای در ادبیات پارسی داشته و شعرای بسیاری در سروده های خود از آن نام برده اند. در ادبیات پارسی آن را نماد فرّ و شکوه و سعادت و خوشبختی دانسته اند. اینگونه است که اگر سایه ی هما بر سر شخصی بیفتد آن شخص به سعادت و کامرانی می رسیده است. همچنین او را مبارک دارند و چون پیدا شود مردم به تفأل در زیر سایه او روند.
نمونه ای از این آثار:
هُمایِ اوجِ سعادت بـه دام مـا افتد، اگر تـو را گذری بر مقام مـا افتد «حافظ».
طلب از سایه میمون همایی بکنیم، سایه طایر کم حوصله کاری نکند«حافظ».
به ان دیار که طوطی کم از زغن باشد، همای گو مفکن سایه شرف هرگز «حافظ».
سایه اندازد همای چتر گردون سای تو، جلوه گاه طایر اقبال باشد هر کجا «حافظ».
طلب از سایه میمون همایی بکنیم، سایه طایر کم حوصله کاری نکند «حافظ».
دریغ از سایع همت که بر نااهل افکندی، همایی چون تو عالی قدر حرص استخوان تا کی «حافظ».
همای بر همه مرغان از آن شرف دارد، که استخوان خورد و جانور نیازارد «سعدی شیرازی».
ور همای از جهان شود معدوم، کس نیاید به زیر سایه بوم «سعدی شیرازی».
پادشاهی کنم ار سایه به من برفکنی، تو همایی و من خسته بیچاره گدای «سعدی شیرازی».
چو مرغ خلق بریده به خاک برمی گشت، همای شخص من از آشیان شادی دور «سعدی شیرازی».
تو تاج کیانی و پشت سیاه، تو فرّ همایی و زیبای گاه «فردوسی».
همی بر سرش داشت سایه ز فرّ، همای سپهری بگشترد پر «فردوسی».
که شاهی دهد سایه پرّ اوی، هماییست مر چرخ را فرّ اوی «اسدی توسی».
همچو نباشد به شبه باز خشین پند تا نوبد چ.ن همای فرخ کرکس «فرخی».
چه همای ماند و عنقا که برابرم نیامد، چو پی کبوتر دل به هوا شدم چو بازان «مولانا».
اوج هوای فلکی داشتی ، فرّ همای ملکی داشتی «نظامی».
کم خور و کم گوی و کم آزار باش، چون تو همایی شرف کار باش «نظامی».
هرگز از کاشانه کرکس همائی برنخاست، از مزاج اهل عالم مردمی کم جوی از آنک «خاقانی».
سگ توجه بر گدا دارد هما بر پادشاه، استخوان چرب و خشکی هست کز خاصیتش «بیدل دهلوی».
شد از اما زمین دانه چین دام شما، همای اوج سعادت که می گریخت از خاک «هوشنگ ابتهاج».
همای سعادت در اسطوره های پارسی
در افسانه های پارسی همای سعادت، مانند ققنوس در اساطیر مصر و یونان، صاحب کرامت است. هما در ادبیات نماد سعادت است برعکس جغد که نماد شقاوت است. در افسانه ها و مثل های ایرانی از آن به عنوان پرنده ای استخوان خوار و بی آزار یاد شده است. نقش این پرنده در کنده کاری های ستون های پارسه یا تخت جمشید استفاده شده است. در ویرانه های پایتخت هخامنشیان دو مجسمه سنگی از هما نیز یافت شده است. این نشان دهنده اهمیت این پرنده در زمان باستان نیز دارد. هما در واقع پرنده ای واقعی و بومی ایران است که از دیرباز در باورهای مردم این سرزمین نشانه ی سعادت و خوشبختی بوده است. همای سعادت نزد مردم صاحب کرامت بوده و در باور عمومی مردمان پاک و نیک نهاد را به خوشبختی می رسانده است. مرغی که نامش بارها در اشعار بزرگان ادبیات پارسی تکرار شده و به دلیل اینکه دیدنش به سادگی مقدور نیست در افسانه ها دیدنش موجب خوش یمنی بوده است. جالب است بدانید در ادبیات کهن پارسی هرگاه پادشاهی در می گذشت و وی را وارثی برای جانشینی نبود، مردم را در میدانی جمع و همایی را رها می کردند، هما بر سر و شانه ی هر که می نشست آن فرد پادشاه سرزمین می شد.
شرکت هواپیمایی ملی ایران به اختصار “هما” نماد این پرنده را به بهترین شکل چه در تعبیر “همای سعادت” یا پرنده خوشبختی و چه در استفاده از حروف اختصاری برای نامش با نام آن پیوند زده است. این نماد در سال 1341 توسط ادوراد زهرابیان برای این شرکت مسافربری کشیده شد.