مرغ آمین در فولکلور، فرهنگ و باور مردم ایران زمین، نام فرشته ای است که مدام درحال پرواز است و دائما در حال “آمین” گفتن است. گفته می شود که اگر کسی نیازی داشته باشد و آن را بیان کند و همان دم مرغ آمین نیز از فراز سر او بگذرد، نیاز و دعاهای او برآورده می شود.
در اعتقاد عامه مرغ آمین فرشته ای است که در هوا پرواز کند و همیشه آمین گوید و هر دعایی که به آمینش رسد مستجاب شود. در عقاید عامه، این است که گاهی در حین دعا یا نفرین مرغی به نام مرغ آمین در پرواز باشد و سبب برآمدن و مستجاب شدن آن نفرین یا آفرین گردد.
در فررهنگ معین آمده است که: “فرشتهای است که در آسمان پرواز میکند و مدام آمین میگوید و اگر دعایی به آمین او اصابت کند مستجاب می شود.”
البته آمین نام ستاره ای نیز هست که به هنگام طلوع آن، دعا مستجاب می شود.
مرغ آمین در ادبیات فارسی
در ادبیات فارسی نیز مرغ آمین با ویژگی هایی که پیشتر گفته شد مورد توجه قرار گرفته است. از جمله معروف ترین نمونه های ادبی که در آن به مرغ آمین اشاره شده است، شعر مشهور شاعر ایرانی، نیما یوشیج است که به همین نام معروف است؛ هرچند که “مرغ آمین” در روایت نیما هیبت مرغی به خود گرفته و از عالم فرشتگان به دنیای مرغان و سپس به جهان نمادهای نیما وارد شده است.
بخشی از شعر نیما:
مرغ آمین درد آلودی ست کآواره بمانده
رفته تا آنسوی این بیداد خانه
بازگشته رغبتش دیگر ز رنجوری نه سوی آب و دانهَ
نوبت روزگشایش را
در پی چاره بمانده.می شناسد آن نهان بین نهانان (گوش پنهان جهان دردمند ما)
جوردیده مردمان را.
با صدای هردم آمین گفتنش، آن آشنا پرورد
می دهد پیوندشان درهم
می کند از یأس خسران بار آنان کم
می نهد نزدیک با هم، آرزوهای نهان را.بسته درراه گلویش او
داستان مردمش را
رشته در رشته کشیده ( فارغ ازهرعیب کاو را برزبان گیرند )
برسر منقاردارد رشته ي سردرگمش را.او نشان از روز بیدار ظفرمندی ست
با نهان تنگنای زندگانی دست دارد
از عروق زخم دار این غبارآلوده ره تصویر بگرفته
ازدرون استغاثه های رنجوران
در شبانگاهی چنین دلتنگ می آید نمایان
وندر آشوب نگاهش خیره براین زندگانی
که ندارد لحظه ئی ازآن رهائی
می دهد پوشیده خود را بر فراز بام مردم آشنائی
رنگ می بندد
شکل می گیرد
گرم می خندد
بال های پهن خود را برسردیوارشان می گستراند.چون نشان از آتشی در دود خاکستر
می دهد ازروی فهم رمزدرد خلق
با زبان رمزدرد خود تکان درسر
وز پی آنکه بگیرد ناله های ناله پردازان ره در گوش
از کسان احوال می جوید
چه گذشته ست و چه نگذشته ست
سر گذشته های خود را هر که با آن محرم هشیار می گوید.داستان از درد می رانند مردم
درخیال استجابت های روزانی
مرغ آمین را بدان نامی که اورا هست می خوانند مردم.زیرباران نواهائی که می گویند :
“باد رنج ناروای خلق را پایان”
(وبه رنج ناروای خلق هرلحظه می افزاید.)مرغ آمین را زبان با درد مردم می گشاید
بانگ برمی دارد:
آمین !
چه جالب، تا حالا در موردش نشنیده بودم. ممنون از مطالب خوبتون
تشکر بابت نگاه پرمهرتون